اشعار شاعران ایرانی

شعر هفته شاعره ایرانی : سریاداودی حموله

هر جا تو گریه کرده ای کودکان برای چیدن انگور می آیند...

چند شعر کوتاه از سریا داودی حموله

۱

آیینه من می شود

من، 

زن زیبایی 

که در هیچ آیینه ای دیده نمی شود!

  

 

۲

 

هر جا تو گریه کرده ای

کودکان

برای چیدن انگور می آیند!

۳

 

من آفتابم

تو آفتاب گردان

کودکانی

 که نام تو را دارند

به چشم های من هم عادت می کنند!

 

 

۴

 

هیچ بلوطی

در خاک دیگری ریشه نمی کند

 

 هر صبح

نام خود را به رود می گوید

 تا فکر سیاه کلاغ را از یاد ببرد!

 

 

۵

وقتی باد

به پرچم سرزمینی حمله می کند

کلمات

جز نشنیدن

به درد هیچ گوشی نمی خورند!

 

۶

 

پس از تو 

دیوانه ی مرگ خواهند شد 

آسمان 

و زمین! 

 

۷

 

رودی

که تقویم ماه را می نویسد

از سمت فراموشی تو

 تاریک است!

 

۹

 

تنها 

درختان تحمل آسمان را دارند 

و کوه ها 

که از برادر به ما نزدیکترند! 

 

 

۱۰

 

 

تاریکی 

به رود کوچکی می ریزد 

مثل بادها 

که ما را به مقصد ما ترک می کنند!

 

دبیر سرویس شعر رسانه :  آقای احسان امیری