معرفی و نقد کتاب دختری از نفتون

معرفی “دختری از نفتون” از دکتر فرشید خدادادیان

شرکت-شهرهای نفتی، ویژگی های خاص فرهنگی،اجتماعی و روابط شهروندی خود را داشتند و باشندگان در این کلونی های جمعیتی کوچک اما مدرن، شاهدان عینی شکل گیری زیستگاه هایی مدرن در سرزمینی سنت زده در جنوب غرب ایران بودند

؛؛دختری از نفتون؛؛
تجربه های زیسته در یک شرکت-شهر نفتی

فرشید خدادادیان
پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی

اکتشاف نفت در ایران، تنها یک رویداد سخت افزاری صنعتی و بهره برداری و تولید نفت نبود.در مناطق نفت خیز ایران و بواسطه ی حضور و هم زیستی کلونی های جمعیتی متکثر و متنوع که مستقیم و غیرمستقیم کارگران و کارکنان و ارائه دهندگان خدمات به کمپانی نفت و نفتی ها بودند، مدنیت و روابط اجتماعی بوجود آمد که در نوع خود جالب، بدیع و قابل توجه بود.
شرکت-شهرهای نفتی، ویژگی های خاص فرهنگی،اجتماعی و روابط شهروندی خود را داشتند و باشندگان در این کلونی های جمعیتی کوچک اما مدرن، شاهدان عینی شکل گیری زیستگاه هایی مدرن در سرزمینی سنت زده در جنوب غرب ایران بودند
“نفتون”، عنوان و نام قدیمی منظقه ای است که بعدها، “مسجدسلیمان” نامیده شد.در بررسی اسناد و مکاتبات قدیمی مرتبط با صنعت نفت، متوجه می شویم که از این خطه با عنوان؛ “میدان نفتون”یاد و نام برده شده است.به مرور و بعد از ایجاد مناطق مسکونی و محلات در شرکت-شهر مسجد سلیمان، نام”نفتون” برای منطقه ای که منازل و لین های کارگری در آنجا ایجاد گردید، به یادگار از آن پیشینه ی جغرافیای تاریخی به یادگار ماند.محله ای که به مرور و با سکونت خانواده ها و در ادامه، تولد فرزندان ایشان، به زادگاه و هویت دختران و پسرانی تبدیل شد که از آن پس “بچه های نفتون” نامیده می شدند و البته همچون سایر محلات مسجد سلیمان، به این هویت خود مفتخر بوده و هستند
زندگی و حضور در شرکت-شهر نفتی مسجدسلیمان، تجربه ای متفاوت برای اهالی آن بود.نفت بر جنبه های مختلف زندگی شان موثر بود و از ورزش و سینما تا ادبیات و علوم و از بهداشت و درمان تا تساهل و تسامح فرهنگی و مذهبی، تاثیر صنعت نفت و موارد مرتبط بر آن بر زندگی و شکل گیری فرهنگی و کنش و شخصیت افراد و باشندگان در چنین فضایی موثر بود و اینگونه بود که امروز، میراث صنعتی حوزه ی نفت و گاز تنها محدود به تاسیسات و ابنیه و سازه های شهری نبوده و در حوزه های مختلف و از جمله تولیدات فرهنگی، ادبی و هنری و مغز و ذهن باشندگان در چنین شرکت-شهرهایی موثر بوده و قابل درک و مشاهده است.
خانم گلچهر یاوری، متولد۱۳۲۷ مسجد سلیمان،بانوی معلم و ورزشکار و بجه ی نفتون، یکی از هزاران دختر و پسر متولد این محله ی کارگری در شرکت-شهر نفتی مسجد سلیمان است که در خانواده ای فرهنگی و ورزشی پاگرفته و بزرگ شده و برادر بزرگترش”منوچهر”، یکی از چهره های ماندگار و شاخص این محله و این شهر بوده و هست.این بانوی معلم و ورزشکار در دومین کتاب خود بنام؛ “دختری از نفتون”، نجربه های زیسته ی خود در این محله و این شهر را سال ها پس از ترک آن و اقامتش در تهران به رشته ی تحریر درآورده و مخاطب خود را با فراز و فرود این تجربه های زیسته همراه می کند.
؛؛نفتون برای من نهایت آمال و آرزوهایم بود، کودکی شیرین همراه با بوی نم لین ها، صدای ریزش باران بر پلیت های بام خانه، بوی لذت بخش نان تیری مادر پز و دوست های به یاد ماندنی مانند نصرت یا زهرا را که هرگز نمی توانم به دست فراموشی بسپارم و همیشه فریادی در گلو دارم که می گوید: ای کاش وسعت دنیا فقط به اندازه نفتون بود؛؛ (از متن کتاب)
در حوزه ی ادبیات بومی و ادبیات کارگری شرکت-شهرهای نفتی، آثار زیادی توسط نویسندگان متعدد نوشته و منتشر شده اند، اما متاسفانه روایت های زنانه از این زیست بوم و مسائل و موضوعات آن نسبت به ترکیب جنسیتی، بسیار کم هستند، کما اینکه متاسفانه در گستره های بزرگ تر و حتی در سطح کشور و شاید جهان هم این موضوع قابل تعمیم است.
در چنین فضا و ساختار و شهر و کشور و جهان مرد سالاری، همین که یک بانوی خوش قریحه دست به قلم می برد تا با نگارش خاطرات خود در قالب یک مونولوگ ناداستان، دیگرانی را با تجربه های زیسته ی خود شریک و سهیم و آشنا کند، ابتدا به ساکن اتفاق مطلوب و پسندیده ای است خصوصا آنکه بانوی نویسنده این جسارت و شهامت را دارد که در لابلای خود زندگی نامه نوشت خویس به نقد همان نظام و ساختار مرد سالار نیز بپردازد و از آن غافل نباشد.؛؛…این بی معرفتی ها حتی همین الان هم در مورد مادران اتفاق می افتد…چه در گذشته، چه الان و متاسفانه شاید هم در آینده، این بی عدالتی بزرگی است که مادر حق اجتماعی نداشته باشد…تا چه زمانی مادران سرزمین من باید مظلوم واقع شوند و به آنها به دید یک رهگذر نگریسته شود!؟؛؛ (صص۱۴٫۱۳کتاب)
از سویی دیگر، خانم یاوری، با بیانی ساده و صمیمی اما توام با نکته سنجی، همزیستی مسالمت آمیز و پلورالیسم فرهنگی و مذهبی موجود در شرکت-شهرهای نفتی را به زیبایی توصیف کرده و در توصیف منازل ردیفی ساخته شده در محله ی نفتون که بدان “لین”(همان واژه ی انگلیسیLine) گفته می شد و ساکنانش آورده است:
؛؛…در هر لین، از هر طایفه و قومی که بودیم کنار هم زندگی می کردیم.موری، شهنی، نصیر،منجزی و طوایف دیگر بختیاری تا عرب ، ارمنی و شوشتری، گویی در همه چیز با هم شریک، رفیق و یکرنگ بودیم و از جیک و پیک هم با اطلاع.انگار همه یک خانواده بودیم که فقط شب ها از هم جدا می خوابیدیم؛؛ (ص۱۴کتاب)
کتاب در سه فصل کلی ارائه گردیده.در فصل اول، نویسنده به خاطرات خود از دوران کودکی پرداخته و از زمان حال و زندگی در تهران، طی فلاش بک ها و بازگشت های ذهنی نوستالژیک به گذشته ی مسجد سلیمان و نفتون بازگشته و حال و هوای خود، خانواده و همسایگان خود را در نفتون و مسجد سلیمان مرور می کند.
فصل دوم کتاب به خاطرات دوران تحصیل ابتدایی و نوجوانی نویسنده اختصاص دارد و در فصل سوم(آخر)، خانم یاوری خاطرات دوران جوانی و میان سالی خود از دبیرستان تا ورزش و اشتغال و ازدواج و نهایتا مهاجرت و بازنشستگی خود را برای خواننده ارائه نموده است.
صداقت و در عین حال جسارت نویسنده در جای جای کتاب و خصوصا در بخش سوم که همزمان با رویدادهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی معاصر است، خواندنی و جالب و در عین حال آموزنده و قابل تامل است.
اگر در”تاریخ شفاهی”و روایت های دست اول از موضوعات و رویدادها، مخاطب با روایت و نگاه راوی یا مصاحبه شونده روبرو می شود، در خود زندگی نامه نوشته ها و خاطره نویسی هایی همچون تجربه های خود زیسته ی خانم گلچهر یاوری در کتاب”دختری از نفتون”، مخاطب از نثر به تصویری ذهنی از وقایع می رسد و هرچقدر که با بستر رویدادها و مکان و زمان مورد اشاره نویسنده بیشتر آشنا باشد، ارتباط بیشتری با کتاب برقرار می کند.
از این منظر، کتاب خواندنی و برای اهلش جذاب و البته در صورت افزودن واژه نامه و یا پانویس توضیح و تعریف برخی واژگان مختص جنوب و شرکت-شهرهای نفتی و ادبیات بومی و ویرایشی مجدد در چاپ های بعدی، می تواند طیف مخاطب گسترده تری از نفتونی ها،مسجد سلیمانی ها، بختیاری ها و خوزستانی ها را شامل شود.
کتاب، علاوه بر اشارات منحصر بفرد و توصیف برخی موارد خاص جنوب و شرکت-شهرها همچون “کاسه همسایگی”، رسوم عروسی و …، پایان بندی فوق العاده زیبایی دارد که برای آنکه لذت خوانش آنرا از دست ندهید، تنها به همین اشاره بسنده می شود.
این کتاب، درقطع رقعی و در ۱۲۰صفحه تنظیم و چاپ اول آن در زمستان۱۴۰۰ توسط نشر اکنون به بازار کتاب ارائه گردیده است و همانگونه که پیشتر اشاره شد، دومین اثر خانم یاوری است.
اثر اول ایشان با عنوان؛”وقتی عروسک ها عزادار می شوند” مجموعه ی پنج داستان کوتاه بود که در سال۱۳۸۰توسط انتشارات قصیده در قطع رقعی و در ۴۸صفحه منتشر شده بود.مجموعه داستان هایی که بیشتر ناداستان های روایت شده از تجربه های ایشان در کسوت یک”معلم”هستند و گرچه در خوزستان و تهران اتفاق افتاده و روایت شده اند، اما منش و روحیات این بانوی معلم با تجربه های زیسته در زادگاه نفتی خود را به همراه دارد.
هر زندگی یک داستان است و تجربه های زیسته ی زنان سرزمین مان ایران و دختران و بانوان شرکت-شهرهای نفتی از جمله مسجد سلیمان و آبادان(و نه تنها این دو شرکت-شهر بلکه تمامی آنها)، مجال و فرصتی هستند برای ثبت میراث فرهنگی-صنعتی و دانستن و درک نگاه های زنانه به موضوع و حوزه ای که تنها سخت افزاری و مکانیکی و تولید سیال صنعتی “نفت” نبوده، بلکه مدرنیزاسیون و شکل گیری جوامع انسانی بوده که همانقدر که مردان نویسنده دارد، به زنان نویسنده و نگاه های زنانه نیز محتاج و سخت نیازمند است!
شرکت-شهرهای نفتی دارای بی شمار دختران و بانوان توانمندی هستند که می توانند همچون؛ زویا پیرزاد، منیرو روانی پور، سریا داودی حموله،ویکتوریا دقیقیان، رویا نیکوبخت، شبنم حاتم پور، پروین علاسوند و گلچهر یاوری روایت گر و بیان کننده ی بخش هایی از ویژگی های فرهنگی، هنری و تاریخی و تجربه های زیسته ی مردمان در این نمونه های خاص شهری در ایران باشند.مردمانی که فقط “مرد”نبوده و “زن”ها نیز نیمی از آنانند!
ما نیازمند روایت ها و نگاه های دخترانه، زنانه و مادرانه، اگر نگوییم در مقابل، حداقل در کنار کلان روایت های مردانه از”تاریخ”هستیم.اگر “تاریخ مذکر”، تذکر و عبرت و هراس مان می دهد، اجازه دهیم”تاریخ مونث” انس و الفت مان دهد به”مهر”بانی و “عشق” ورزیدن به “زمان” و “مکان”، به تاریخ و جغرافیا.

 

فرشید خدادادیان
پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی