دین ، انسان ، جهان

نگاهی به تاریخ انسان و دین و جهان ،قسمت هفتم-ی صفایی

علم همچنان کار خودش را میکند و پیش میبرد. همچنان که با بررسی کروموزم های انسان و میمون نتایجی بدست آمده و روشن شده است که انسان و میمون وابسته به یکدیگرند و تمامی افسانه های بوجود آمدن انسان از خاک و گِل، در واقع افسانه ای بیش نبوده و نیست...

 

 

پس از فرضیه داروین درسال ۱۸۵۹میلادی که یکی از انواع میمونها را به عنوان ریشه اصلی و جد انسان در کتاب معروف «اصل انواع» به دنیا عرضه کرد، جنجنال بزرگی در جهان بر پا شد و بیشتر روحانیون کلیسایی و متعصبین مذهبی بودند که به مخالفت برخواستند.

ولی تاکنون دیده ایم که علم همچنان کار خودش را میکند و پیش میبرد. همچنان که با بررسی کروموزم های انسان و میمون نتایجی بدست آمده و روشن شده است که انسان و میمون وابسته به یکدیگرند و تمامی افسانه های بوجود آمدن انسان از خاک و گِل، در واقع افسانه ای بیش نبوده و نیست.

حائظ اهمیت وجالب توجه است که انجمن ملی جغرافیای آمریکا با دستگاه های دقیق اتمی اعلام کرده که موجوداتی انسان نما در حدود یک میلیون سال پیش در روی کره زمین پیدا شده و حدود دویست هزار سال از عمر اجداد ما می گذرد. با توجه به نتایج تاریخی و بررسی های انجام شده علمی

معلوم شد که هزاران سال از حیات انسان

ماقبل تاریخ گذشت تا عصر حجر قدیم و سپس دوران حجر جدید رسید و انسان

توانست از قوه تفکری که طبیعت در وجود او نهاده است استفاده کند.

دانشمندان حدود پانصد هزار سال آثار

باقیمانده از دوران حجر قدیم را حدس می زنند که نشان میدهد انسان در این دوره از حیات فاقد خلاقیت بوده و آثار جالبی از خود بجا نگذاشته، در واقع در دوران حجر جدید است که انسان توانست به پیشرفتهایی نائل شود و باز دانشمندان معتقد بودند که زبان در همین دوران کشف شد و تکامل خود را شروع کرد و همانطور که میدانیم انسان‌ها دسته جمعی برای شکار و صید میرفتند، باهم می زیستند و کم کم بهم وابستگی نشان میدادند.

همین وابستگی پیدا کردن موجب پیدایش عقاید و باورهای قبیله ای و انتقال این باورها و عقاید به نسل های بعدی از طریق وراثت میگردید.

چرا که فرد، وابسته به قبیله بود و باورها و عقایدشان مشترک که عامل وابستگی به یکدیگر بود. در همین دوران بودکه دانشمندان به آثاری برخورده بودند که

مؤکد وجود اجتماعاتی از چند خانواده است. در این دوران انسان شناسی بود که در بررسی بقایای انسانهای نئاندرتال در غارهای اروپا چند اجاق مجاور یکدیگر مشاهده شده است که نشان دهنده و معرف یک خانواده جدا بوده که با خانواده های دیگر در صید و شکار همکاری میکردند.

غذای بشر اولیه در دوران قدیم و جدید

بستگی به ناحیه ای داشت که در آن زندگی میکردند. برای پیدایش نمیتوان بطور قطع و یقین دروه خاصی را معین کرد.

 

هر دوره از تمدن بشر دارای دینی متناسب با محیط جغرافیایی و اجتماعی خود بوده است.

 خدا در هر جامعه ای انعکاس تصورات و تفکرات خود آن جامعه بوده است.

متاسفانه چون در آن زمان بشر هنوز موفق به اختراع خط نشده بود آثار مکتوبی در دست نیست ولی آثار باقیمانده از دوران نئاندرتال ها و مقایسه آن با آثار باقیمانده از کرومانیون ها که یکصد هزار سال قبل از میلاد مسیح بوده وجود تحولاتی را در نقطه نظر باورهای دینی انسان ثابت میکند. نحوه آراستن قبور و آماده کردن مردگان حکایت از وجود نوعی عقاید مذهبی در باره مردگان در این دوره از تاریخ بشر می نماید.

 

نویسنده : ی ، صفایی