نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
گر حوّا هوایی شد نه از سیب و نه از گندم یقین از عشق آدم بود چنان عاشق شد آن بانو چنان دل داد و دل بگرفت برای عاشقی هایش بهشت و باغ هم کم بود از آنجا بر زمین آمد و شد معشوقه ی آدم و عشق اینسان نمود اسان و درس عاشقی را او به فرزندان خود آموخت اگر عاشق شوی ، روزی برای خاطر معشوق نه از اموال دنیایی نه از جان فنا پیشه که حتی از بهشت و باغ و رضوان هم حذر باید کنی روزی
#ابراهیم ذوالفقاری
همی گشتم که بختم را بجویم ولی افسوس او هم یار او بود به دل گفتم که ای دل یاریم ده
ندانستم که او هم یار او بود شدم تنهای تنها جز تن خود که آنهم خسته و بیمار او بود
#مسعود رضایی
تنظیم ؛پروا پاچیده
دبیر شعر پارسي رسانه
این مطلب بدون برچسب می باشد.