نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
یک شعر نباید این همه ترکيب متناقض و حس امیزانه را بر خود حمل کند ، ترکيب ها از حرکت شعر می کاهند .این ترکيب ها کار زبانی مشعشعی نمی کنند ، ترکيب های تصویری تشبیهی و استعاری، زبان را صور خیالی می کنند ، زبان کمتر از ترکيب استفاده می کند
گریز و گذار/عبور در نظام اندیشگی سپهری - بمثابه تجربه شاعرانگی- بر آمده از انگیزه و انگارههای قدرتمندی است که، گذشتن از غربتکده درونی و نیز گذشتن از زیستگاه انسانی/اجتماعیِ بنبستگونه را موجب گشته و انسان/سالک را به جوش و خروش در میآورد...
در بینش عرفانی این «زودسیری و کهنهبینیِ» برآمده از «عادت» گونهای از بیماری و اختلال ذهنی و روحی است که به تعبیر مولانا ، انبیاء برای درمان آن امدند و در این روند از مخاطبان خود ، خواستند تا «غبار عادت» زدوده و جهان را «تازه» ببینند (برای نمونه نک:داستان قوم سبا در دفتر سوم مثنوی) و به تعبیر دیگری از وی:«سوز خود را نو کنند»...
نگاهی به سروده های ماهرخ گل محمدی این سروده ها مرا به سمت نزار قبانی می برد ، نزار عشق تنانه را به عشق وطنانه آغشته می کند" ...
مثلی معروف است که میگویند چینیها باروت را اختراع کردند؛ اما توپ نساختند. چرا؟ برای چینیها طبیعت جنبهای جادویی و سحرآمیز داشت. نظام طبیعت در نظر آنها صحنهٔ شکوفایی (تائوی) ازلی بود و انسان به تصرف در طبیعت نمیپرداخت؛ بلکه خود را در آن رها میکرد تا حیات درونی خویش را با حرکت کل طبیعت همگام گرداند....
کسادی بازار طنز سبب شد که او به فکر چاره بیفتد .سن ریو ، شعری طنز آمیز و سرگرم کننده است که سخت بی رگ و ريشه است ، به عمق نمی زند ، سن ریو به معنی " بید رودخانه " است .عمدتا هایکو سرایان جدی کار ، درخت " گيلاس در کنار رودخانه " را مظهر زیبایی تلقی می کردند ، اما آقای سن ریو ، بید را ( نه بید مجنون ) که درخت زیبایی به حساب نمی آمد ، مظهر زیبایی شناسی این ژانر جدید برگزید تا بین هایکو و سن ریو تفکیک قائل شود
این مجموعه اشعار دربرگیرنده ی ۱۷۲ شعر سپید است . پیش از اینها نیز فرشته ی محمد شاهی سه دفتر شعر و کتاب بر بساط نشر نشانده بود:" کمک کن ترا دوباره به دنیا بیاورم " ، " پست خواب ، پست بیداری " و " پژواک شاعران بهبهان " . یکی از ویژگیهای ممتاز شعر فرشته ی محمد شاهی، زبان سلیس و کم نظیر اوست .بافت و ساخت کلمات و جملات و زیبایی آن به تقریب کامل است ولی وسواس او در جست و جوی فرم " یا شکل " و ریزه کاری ، تأثیر این کمال و زیبایی را در برخی از اشعارش کم کرده است ...
« من سالها نماز خواندهام ، بزرگترها میخواندند، من هم میخواندم ، در دبستان ما را برای نماز به مسجد میبردند ، روزی در مسجد بسته بود ، بقال سر گذر گفت : نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید ، مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم بی آنکه خدایی داشته باشم ...» ( هنوز در سفرم )
( ص، ۴۱ ) نخستین چیزی که در شعرهای سعیدی به چشم می آید کمپوزیسیون و پیکره ی زنده آن است . همه ی تناسب ها، اجزا و سطرها به هم پیوند خورده اند . شعرهای سعیدی ، تپش حسی و عاطفی قدرتمندی دارد ، گاهی این شورمندی های شدید ، کار دست شاعر می دهد ، افسار می گسلد و از سطرها بیرون می آیند...