• تاریخ : سه شنبه - ۴ - مهر - ۱۴۰۲
  • برابر با : Tuesday - 26 - September - 2023
  • داستان،

    نگاهی به رمان « استالین خوب» رمان روسی- دکتر حسن اکبری بیرق
    28 - شهریور - 1402
    نگاهی به رمان استالین خوب و بازتاب مسائل دوران شوروی در رمان امروز روسیه

    نگاهی به رمان « استالین خوب» رمان روسی- دکتر حسن اکبری بیرق

    نگاهی به رمان استالین خوب و بازتاب مسائل دوران شوروی در رمان امروز روسیه حسن اکبری بیرق ۱٫ مقدمه در طول تاریخ حکومت‌هایی که روی کار آمده‌اند، همواره تأثیرات بی‌شماری بر جامعه و زندگی مردم داشته‌اند، هنر و ادبیات نيز از اين قاعده مستثني نبوده‌اند و این حکومت‌ها بر تمام شاخه‌های هنر و ادبیات همچون […]

    داستان طنز: عروسی ماه مَلک . نوشته :مهدی قاسمی
    28 - شهریور - 1402

    داستان طنز: عروسی ماه مَلک . نوشته :مهدی قاسمی

    شبی بی نظیر، عروسی ماه مَلک دختر خان آبادی یکی از پرشکوهترین عروسی هایی بود که در تاریخ آبادی نظیرش دیده نشد. آن شب قرار بود ماه مَلک تک دختر شیرین عقل و پرافاده خان که توی پر قو بزرگ شده بود و هیچ خدایی را بنده نبود با هیرداد پسر باکلاس و خوش برورو […]

    داستان کوتاه-مکث-مرضیه عطایی
    27 - شهریور - 1402
    داستان کوتاه مخاطبان

    داستان کوتاه-مکث-مرضیه عطایی

    من و سپیده مثل دو قلو ها بودیم . همیشه لباس های ما شبیه هم بود .دقیقا مثل دو قلوها، کمی شباهت ظاهری هم داشتیم . خیلی ها فکر می کردند خواهر هستیم

    داستان کوتاه-دو قناری-امیرکیوان صمدی
    22 - شهریور - 1402
    داستان کوتاه مخاطبان

    داستان کوتاه-دو قناری-امیرکیوان صمدی

    باز او بود که خودش را رساند و گفت : صبر کن پشتت را بگیرم . لجبازی کردم و گفتم : نمی خوام من که بچه....صدای خنده اش در خانه پیچید .

    داستان طنز : فرار از خانه – نوشته:مهدی قاسمی
    21 - شهریور - 1402

    داستان طنز : فرار از خانه – نوشته:مهدی قاسمی

    همه بدبختی ما از وسوسه های اصغر شروع شد. از روز اول مدرسه که مدام زیر پام می نشست که از مدرسه فرار کنیم و با هم بریم سینما، آخه ما وسط شهر زندگی میکردیم و دو سه تا کوچه اون طرف تر مدرسه چند تا سینما بود که مدام فیلم های جدید می آورد […]

    داستان کوتاه-انار شیرین-پریسا توکلی
    20 - شهریور - 1402
    داستان کوتاه

    داستان کوتاه-انار شیرین-پریسا توکلی

    ماریا خیلی از اون باغ کوچیک و با صفا خوشش اومده بود، مخصوصا که فصل انار بود. از همونجا بود که اصلا عاشق انار شد. کلی وسط درختها و با انارها سرخ و از کاسه های ناردونه ی نعنا و گلپر زده ی طاووس خانوم عکس گرفت.

    داستان کوتاه-خاطرات خیس-زهرا درویشی
    18 - شهریور - 1402
    داستان کوتاه مخاطبان

    داستان کوتاه-خاطرات خیس-زهرا درویشی

    روی تخت غلتی می زنم که یکدفعه چیزی را زیر کمرم احساس می کنم . از ترس اینکه نکند کتابهای درسی اش باشد به سرعت از جایم بلند می شوم و روتختی را کنار می زنم . دفتری با جلد مشکی ، کنجکاو می شوم بازش کنم...

    داستان کوتاه-خنده های برج ایفل-فتانه مردانی
    13 - شهریور - 1402
    داستان کوتاه مخاطبان

    داستان کوتاه-خنده های برج ایفل-فتانه مردانی

    برق نگاه بچه های دهکده ی دور افتاده صورت ژان را  برانداز کردند. _چطور امکان دارد ما اینجا اینجوری همدیگه را ملاقات کنیم

    بخش جوان و نوجوان-تمام شب دویدم-نسا دهقانزاد
    12 - شهریور - 1402
    کتاب خوب بخوانیم

    بخش جوان و نوجوان-تمام شب دویدم-نسا دهقانزاد

    می‌گویند خوش‌شانس بوده‌ام، خوش‌شانس‌ترین پسری که زنده مانده است...

    برو بالا