مستوره ، اولین زن تاریخ نویس . به قلم زهرا چشم براه

اولین زن تاریخ نویس ماه شرف خانم درگزینی متخلص به مستوره اردلان،زاده ۱۱۸۴ شمسی در سنندج است. مستوره زبان های کردی،فارسی و عربی را نزد پدرش؛ابوالحسن بیگ قادری؛آموخت. در عصری که اکثر مردم از نعمت علم و دانش محروم بودند به فراگیری علم پرداخت و به اولین زن تاریخ نویس کرد جهان تبدیل شد. مستوره […]

اولین زن تاریخ نویس

ماه شرف خانم درگزینی متخلص به مستوره اردلان،زاده ۱۱۸۴ شمسی در سنندج است.
مستوره زبان های کردی،فارسی و عربی را نزد پدرش؛ابوالحسن بیگ قادری؛آموخت.
در عصری که اکثر مردم از نعمت علم و دانش محروم بودند به فراگیری علم پرداخت و به اولین زن تاریخ نویس کرد جهان تبدیل شد.
مستوره اردلان شاعر،تاریخ نویس،عارف و خوشنویس زمانه خود بود و تابوی جامعه مردسالارانه آن روزگار را درهم شکست و به دفاع از حقوق زنان پرداخت.
وجود پدری باسواد و دوستدار علم و دانش از مستوره زنی صاحب قلم و صاحب ذوق ساخت.
او زنی با استعداد بود و در ردیف ادیبان قرار گرفت.
در عفت و پاکدامنی،آشپزی و خانه داری و صفت خاص زنانه سرآمد زنان بود.
او در سن ۱۷ سالگی به ناچار با خسروخان ناکام از حکام اردلان ازدواج کرد.
مستوره چون شان و شایستگی خود را برابر مردان روزگار می دانست از این ازدواج امتناع داشت تا اینکه خسرو خان پدر و جد او را به همراه چند تن از بستگان به زندان انداخت و ابوالحسن بیگ را مجبور به پرداخت ۳۰ هزار تومان جریمه کرد و شرط استخلاص آنان را منوط به عقد مستوره نمود.مستوره به ناچار تسلیم شد.
مستوره بیشتر اوقات خود را به مطالعه و سرودن شعر و نوشتن تاریخ می گذراند و چون خسروخان نیز مردی شاعر و صاحب ذوق بود او را تشویق می کرد.
کم کم مستوره به خسروخان علاقه مند شد و به او دل بست.
هر چند خسروخان مردی عیاش و خوشگذران بود و مستوره در شعرهایش از بی وفایی او بسیار گفته است.
پس از مدتی که از زندگی مشترکشان می گذشت خسروخان به دلیل بیماری طاعون درگذشت.
با مرگ وی امارت اردلان دچار دخالت های قاجار شد.با هجوم قاجار در سده ۱۹ به امارت اردلان،مستوره به همراه خانواده اش مجبور به کوچ اجباری به امارت بابان در سلیمانیه شد.
مستوره شاعر غزل سرا بود که علاوه بر غزل و قصیده،مثنوی هم در آثار او دیده می شد.
او بیست هزار بیت دارد که الان سه هزار بیت آن موجود است.
برخی از پژوهشگرهای ادبیات پارسی معتقدند که بیست و سه درصد آثار او از اشعار سعدی و سیزده درصد آثارش از اشعار حافظ پیروی می کند.
اکثر اشعار او عاشقانه و در وصف معشوق زمینی و ملموس است.
او تنها زن رساله نویس تاریخ اسلام است.
از کتاب های وی می توان به دیوان اشعار و تاریخ اردلان اشاره کرد.
پسرش رضا قلی خان جانشین خسروخان اردلان بود که پس از شکنجه و تجاوز و گرداندن وی بر روی الاغ در مسیرهای شهرهای ایران به علت عدم تابعیت از دولت مرکزی ایران و رابطه پنهانی با روس ها و دولت عثمانی توسط حکومت قاجار به زندان افتاد.
مستوره در سال ۱۲۲۷ شمسی در سلیمانیه چشم از جهان فرو بست.
دویستمین سالگرد او در اربیل در طی جشنواره ای به یاد او برگزار شد.

مقدمه تاریخ اردلان:
حمد و سپاس خدایی را سزاست که نـَزاد و نـَمیرد، باقی است و فنا نمی‌پذیرد.
خَلاقی که در پاکی، ذاتش بی‌همتاست.
رزّاقی که در جمیع صفات، یگانه و تنهاست.
سبحان الذی لم‌یلد و لم‌یکن له کفواً احد.
مـَسجودی که کـِلـْک بَنان در بیان حمدش اَبْکـَمْ، معبودی که قلم و زبان در انشای سپاسش خجالتْ توأم است.
چهره سخن را آرایش از ستایش او، و عارض نطق را پیرایش از نیایش اوست.

سزاوار حمدش قصیده‌ای از خاطر هیچ آفریده نتراویده.
شایسته مدحش زبان هیچ صاحب‌فکری به قطعه‌ای مترنـّم نگردیده.
عقل عقلا از ستودنش حیران.
فضل فضلا از وصفْ نمودنش سرگردان.
دیباچه صبح را روشنی از پرتو نور حضرت او عنوان، و مـِهر را ضیا از انوار طلیعه طلعت اوست. (الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فی‌ها …). با ادراک پست، در وصفش دَم زدن نشاید و با این مُدرکه که ما را هست، مدحش در وهم و خیال نیاید.
توصیفش در میزان فکر نسنجد و تعریفش در بنیان اندیشه نگنجد. (سبحانکَ لا اُحصی ثناءَ علیکَ أنتَ کما اثـْنـَیْتَ عَلـَی نـَفسِکَ فـَلـَکَ الـْحمدُ حتـّی تـَرضی لکَ الشُّکرُ حتـّی رَضَیْتَ).

چو وصفش به گفتن نیاید تمام
همین بـِه، زبانْ درکشیدن به کام

زهرا چشم براه