نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
موسیقی در اندیشه عرفانی مولانا مولانا موسیقی را مربوط به آسمانها و بهنوعی علم غیب و راز میداند. برای مولانا موسیقی صرفاً یک رمز برای بیان رازها نیست؛ بلکه او به عنوان یک عارف به این مسأله معتقد است. ریشۀ این اندیشه، به فیثاغورس میرسد که معتقد بود، موسیقی از آن افلاک است. به عقیدۀ […]
موسیقی در اندیشه عرفانی مولانا
مولانا موسیقی را مربوط به آسمانها و بهنوعی علم غیب و راز میداند. برای مولانا موسیقی صرفاً یک رمز برای بیان رازها نیست؛ بلکه او به عنوان یک عارف به این مسأله معتقد است. ریشۀ این اندیشه، به فیثاغورس میرسد که معتقد بود، موسیقی از آن افلاک است. به عقیدۀ او افلاک و همۀ جهان، با هم دارای تناسب ضرب و آهنگ هستند. بعدها حکما در اعتقاد به عالم «ذر»، اذعان داشتند که روح آدمی در آن عالم، با نغمههای موزون و آسمانی مأنوس بوده و لذا وجد و لذت روح آدمی از شنیدن این نغمات، یادآور روزگار وصل او با جناب قدسی است (جعفری، ۱۳۸۴: ۸۰). نفوذ این افکار فیثاغوری، از طریق اخوانالصفا به جهان اسلام بوده است (استعلامی، ۱۳۷۹، ج۲ :۲۳۲). مولانا به این پیشینه اشاره کرده است. پس حکیمان گفتهاند این لحنها
از دوار چرخ بگرفتیم ما
بانگ گردشهای چرخ است اینکه خلق
میسرایندش به طنبور و به حلق
مؤمنان گویند کاثار بهشت
نغز گردانید هر آواز زشت
ما همه اجزای آدم بودهایم
در بهشت آن لحنها بشنودهایم
گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی
یادمان آمد از آنها چیزکی
(مولانا، د۴/ب۷۳۳-۷۳۷) او میگوید: در پویش به سوی عالم خاکی، آن لحنها و نغمهها را فراموش کردیم و دچار تردید شدیم؛ اما شنیدن موسیقی در این جهان، چیزهایی از آن را به یادمان میآورد. پس موسیقی، امری آن جهانی و از عالم غیب است که جان و روح عرفا را از عالم حس بیرون کشیده و آنان را به عالم غیب و لامکان میبرد. از این نظر، موسیقی برای مولانا، چیزی بیش از استفاده نمادین و رمزی در ابیات و اشعار است. موسیقی برای مولانا مصداقی از اسرار و رازهای عالم غیب است.
نشنود نغمۀ پری را آدمی
کو بود ز اسرارِ پریان اعجمی
(همان، د۱/ب ۱۹۲۰) پس نغمات موسیقی انسان را به یاد عهد الست و اصل وجودیاش میاندازد؛ چنانکه نی در آغاز مثنوی از دوری از اصل خویش میخواند و در جایی رباب نیز چنین میگوید:
هیچ میدانی چه میگوید رباب
زاشک چشم و از جگرهای کباب
پوستیام دور مانده من زگوشت
چون ننالم در فراق و در عذاب…
(مولانا: غ۳۰۲) از این نظر او سازها را همچون عارفی دل سوخته دانسته و در نظر او آلات و ابزار موسیقایی یار و همدم عرفاست و عشق مشرب مشترک میان آنهاست:
رباب مشرب عشق است و مونس اصحاب
که ابر را عریان کردهاند رباب
(همان، غ۳۱۳) این هماهنگی میان عرفا و سازها در سماع عرفانی مشاهده میشود و اینچنین نوای موسیقی آنان به رقص و پایکوبی آورده و موجبات اتصال آنان با عالم روحانی را فراهم میآورد. هچنین مولانا به سازهای بادی چون نی و سرنای توجه داشته که این توجه خاص به شباهت آدمی، از این جهت است که در هر دو دمیده شده است. پس نوای سازها، از عالم غیب است که در آنها دمیده میشود. این مسأله تأکیدی بر افلاکی و راز بودن نوای موسیقی، در نظر مولاناست. رمز و نماد بودن موسیقی نیز در بخش زبانی راز در آثار مولانا مورد بحث قرار خواهد گرفت.
منابع استعلامی، محمد، (۱۳۷۴)، درس مثنوی، مقدّمه و تحلیل و تصحیح و توضیح: محمد استعلامی، چ سوم، تهران: زوّار. جعفری، فرشته، (۱۳۸۴)، «موسیقی در غزلیات مولانا»، فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اراک، سال اول، شماره ۳، صص ۷۹-۹۵٫ مولانا، جلالالدین محمد، (۱۳۷۵)، مثنوی معنوی، تصحیح: رینولد الین نیکلسون، چ اول، تهران: انتشارات توس. _____،______________، (۱۳۸۶)، کلیّات شمس تبریزی، تصحیح: بدیعالزمان فروزانفر، چ چهارم، تهران: طلایه.
این مطلب بدون برچسب می باشد.