دین ، انسان ، جهان

نگاهی به تاریخ انسان و دین و جهان ،قسمت ششم-ی صفایی

این حال حکایت سرگذشت انسان است و راز هایش و گره باز کردن از هزاران هزار سال روند تکامل آدم که پیگری کنیم و شیوه های گوناگون زیست او را باز شناسیم که نخست...

 

انسانها از روزگاران کهن این نیاز را احساس میکردند تا ناشناخته ها و مسائل پیچیده را برای خود توضیح دهند.

حتی از روایات بجا مانده از ابتدایی ترین فرهنگ ها می توان دریافت که درباره ی 

منشأ و گذشته ی جهان اندیشه ورزی کرده اند. مثلا در این روایات پرسیده میشود:

چه کسی یا چه چیزی جهان را پدید آورده؟ ما انسانها چگونه بوجود آمدیم؟

و سئوالهایی از این دست.

تا قبل از چاپ کتاب داروین برای همه مردم و حتی دانشمندان در مورد شکلگیری جهان و تکامل، همان نظریه های داستان آفرینش

در انجیل مورد پذیرش بود.

زمانی که در سال ۱۸۵۹ “منشأ انواع” اثر

چارلز داروین انتشار یافت، تقربیا یک شبه

این وضعیت زیر و رو شد. البته برخی از

نگره هایی که داروین برای استدلال تکامل ارائه کرده بود تا ۸۰ سال پس از انتشار نظراتش بامخالفت روبرو می شد اما این تشخیص او که جهان براساس قوانین تکامل حرکت میکند بعد از ۱۸۵۹ در عرض چند سال مورد پذیرش همگان قرارگرفت.

ولی جهانیان از زمان داروین و از سال ۱۸۵۹ بدین سو پیوسته با واقعیت هایی روبه رو می شدند که تنها با ایده ی تکامل قابل توضیح بودند و در واقع شروع تکامل توسط دانشمندان بعد از داروین تا به امروز همچنان ادامه دارد.

وضعیت تکامل انسان را خلاصه کنم که چگونه بر زمین نشست و راه رفت.

واقعیت این است که در حدود چهل میلیون سال پیش رده ای از پستانداران می زیستند که می توانند تبار مشترک میمون آدم نما و انسان انگاشته شوند وآنها را «پریمیتPrimates » نام نهادند.

از یک شاخه از پریمیت ها که جنگل زی بودند میمون آدم نما تکامل یافت که امروز آن را میمون یا شمپانزه می نامیم.

 شاخه ی دیگر آنها در حدود بیست میلیون سال پیش پایین آمدن ازدرخت و بیرون شدن از جنگل را آغاز کردند، شاید به این دلیل که در آن دوران جنگل ها کم پشت و لاغر شده بودند و خوردنی در آنها کمیاب شده بود. پس جنگل را رفته رفته وانهادند و در زمین های کنار جنگل که خوردنی در آن یافت میشد زیستن آغاز کردند. میلیونها سال گذشت تا این میمون آدم نما که تا آن زمان چهار دست و پا راه می رفت، رفته رفته بدن را راست کرد، بر دوپای عقب خود ایستاد و دو پای جلو آزاد شدند و رفته رفته حساس و کم کم بصورت عضوی از بدن او در آمدند که با آنها توانست چیزها رالمس کند، با آنها خوردنی به چنگ گیرد، تکه چوب و پاره سنگ بگیرد و به کار برد.

همانطور که در بخش پیشین اشاره شد

آفریقا را دانشمندان خاستگاه نژاد آدمی

شناخته اند. از این رو که نشانه های نخستین جانوران آدم نما که پنج میلیون سال پیش می زیسته اند در آفریقا بدست آمده اند که بالاخره این روند تکامل و حلقه مفقوده توسط چارلز داورین در سال ۱۸۵۹ در کتابی زیر عنوان «خاستگاه رده های جانوران بنابر گزینش طبیعی» نشان داد که همه ی رده های جانوران بهم پیوستگی دارند و پیامد یکدیگرند.

 

نویسنده : ی ، صفایی