نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
آخرین دکمه به آخرین دکمه ی پیراهنم می اندیشم و دست غساله ای که نمی تواند آغوشت را پاک کند به آخرین دکمه ی پیراهنم می اندیشم و رد دستانت بوی خون می پیچد و آخرین موشک کاغذی پسرمان جنگ را به خانه ما می کشد حالا تو دست نداری و من پای آمدنم را گم کرده ام درد در پیراهنم می وزد و آخرین دکمه هم می افتد سارا دلیوند
آخرین دکمه
به آخرین دکمه ی پیراهنم می اندیشم و دست غساله ای که نمی تواند آغوشت را پاک کند
به آخرین دکمه ی پیراهنم می اندیشم و رد دستانت
بوی خون می پیچد و آخرین موشک کاغذی پسرمان جنگ را به خانه ما می کشد
حالا تو دست نداری و من پای آمدنم را گم کرده ام
درد در پیراهنم می وزد و آخرین دکمه هم می افتد
سارا دلیوند
هیچ کس جز من از معابد تمشک های وحشی چیزی نمی داند آنجا که دوایر سرخ بوسه بر شاخه ها آویزانند چون چلچراغ ها بر لمه های چوب و باد اگر نمی وزد معتکف شده بر کتف بوته ای.. ریحانه جهانی
هیچ کس جز من از معابد تمشک های وحشی چیزی نمی داند آنجا که دوایر سرخ بوسه بر شاخه ها آویزانند چون چلچراغ ها بر لمه های چوب و باد اگر نمی وزد معتکف شده بر کتف بوته ای..
ریحانه جهانی
این مطلب بدون برچسب می باشد.